Forbidden blog

Forbidden blog

♥_=_♥
Forbidden blog

Forbidden blog

♥_=_♥

بچه ها موقع پخش نوده!!!

 

شب شده فوتبالیاش خواب ندارن ~~~~~ کاری بـــــا آفتاب و مهتاب ندارن
واسه انتظار دیگـــــــه تاب ندارن ~~~~~ میگن این برنامه ها صاب ندارن؟

"عادل" امشب واسه چی دیر اومده؟

بچه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
بحثـــــای داوری غوغــا می کنه ~~~~~ "فنایی" فیلمـــو تماشا می کنه
بازیکن خطاشـــو حاشا می کنه ~~~~~ اسلوموشن اونــو رسوا می کنه!

این کجاش تکله ، پسر جان ، لگده!

بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
این از اون یه حرف زشتی شنیده ~~~~~ "نصرتی" رو سـاق "بنگــــر"پریده
"کاظمی" گیسای "شیثو "کشیده ~~~~~ خطــــا رو "مـــرادی" گیرم ندیده

کمکش آخ چــــــــــرا پرچم نزده؟!

بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
وقتی داور یه کم آسون می گیره ~~~~~ دفاع از هافبکه نیشگـون می گیره!
جلوی چشمو یهو خون می گیره ~~~~~ یهو مصدوم پا میشه جون می گیره

دوربین اون بالا تـــــــو کــــار رصده

بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
دوربینش شکـــــارچـی حواشیه ~~~~~ گاهی هم مشغــول دونه پاشیه
فکر نکن تــــــو این زمینه ناشیه ~~~~~ وقتی که میره ســـــراغ حاشیه

ده تا هم روش میذاره، گاهی صده!!

بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
توی تمرین "خطیبی" قدری شله ~~~~~ "واحـــدی" این روزا قــدری تپله
کار "شیری" روی "طالب لو" فوله ~~~~~ نه قبول نیس آقــا ،کی گفته گله؟

همــــــــه دیدن گله مردوده، رده!

بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
ســـــر تیم مـــــا رو پخ پخ بریدن ~~~~~ ســـــه تایی رو گلـــــــر ما پریدن
فحشمـــون دادن و مردم شنیدن ~~~~~ اینکه شش تــــــا گل ما رو ندیدن

همش از روی لجــــــــه یا حسده!

بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
این میگه: من تو رو افشا می کنم! ~~~~~ اون میگه: مشت تو رو وا می کنم!
اگــــه دعـوا داری دعـــوا می کنم ~~~~~ یه گزارش واســـــه فیفا می کنم

مواظب باش تــــوی دستم سنده!

بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
"فیروز" این ور نداره عصب-مصب ~~~~~ پریده روی هوا ســـه چار وجب!
"جلالی" افتــاده تـــوی تاب و تب ~~~~~ تو لکــه "بیژن ذوالفقــــــار نسب"

بحث "فرهـاد" و "امیـر" و "صمده"

بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
"مس کرمان" شده فکّش پیاده ~~~~~ "سایپـا" هی باخته ولی وا نداده
"صبا باتری" میگـه شارژم زیاده~~~~~ "راه آهـن" ســــرور برج میلاده!!

"اکبر آقــا" کارشو خـــــــــوب بلده

بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
روی سکّو یکی معقول می شینه ~~~~~ بازی رو محترمــــــــانه می بینه
اون یکی -اونکـــــه اراذل ترینه ~~~~~ پشت هم ترقه هـــاش تو زمینه

اونیکه ســـــــــوراخه انگار خرده!!

بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
اگه تیمش ببـــازه خـون می کنه ~~~~~ ولوله تـــــــــوی خیابون می کنه
دل مردم رو پریشـــــون می کنه ~~~~~ خط واحد ها رو داغـــون می کنه

این تماشاگـــــــــــره یا دیو و دده؟!

بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
چفدَر فوتبــــال مــــا هــای لِوِله ~~~~~ تیم ملی تــــــــوی کوچه ها وله
کشتی فدراسیون تــــــــوی گله ~~~~~ چش بــــه راه ملــــــــــوان زبله

توی این دریـــــــا عجب جزر و مده

بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

*
همه ی برنامـــه ها باد هــــــوا ~~~~~ شده فوتبــــال یه مریض بی نوا
رودلش هزارتـــــــــا درد بی دوا ~~~~~ ما میگیم امّـــــــا کو گوش شنوا

"بوالفضول"! گیر نده ، این کارا بده!
بچـه هـــــا! موقــــــع پخش نوده!

شاعر: بی نام

راهنمای مدیران برای استخدام کارمندان جدید (طنز)

 

برای اینکه تشخیص دهید کارمندان جدید را بهتر است در کدام بخش به کار بگمارید، می توانید به ترتیب زیر عمل کنید:
400عدد آجر در اتاقی بگذارید و کارمندان جدید را به آن اتاق هدایت نمایید. آنها را ترک کنید و بعد از 6 ساعت بازگردید. سپس موقعیت ها را تجزیه و تحلیل کنید:

- اگر دارند آجرها را می شمرند، آنها را در بخش حسابداری بگذارید.

- اگر از نو (برای بار دوم) دارند آجرها را می شمرند، آنها را در بخش ممیزی بگذارید.

- اگر همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند، آنها را در بخش مهندسی بگذارید.

- اگر آجرها را به طرزی فوق العاده مرتب کرده اند، آنها را در بخش برنامه ریزی بگذارید.

- اگر آجرها را به یکدیگر پرتاب می کنند، آنها را در بخش اداری بگذارید.

- اگر در حال چرت زدن هستند، آنها را در بخش حراست بگذارید.

- اگر آجرها را تکه تکه کرده اند، آنها را در قسمت فناوری اطلاعات بگذارید

-اگر بیکار نشسته اند، آنها را در قسمت نیروی انسانی بگذارید.

- اگر سعی می کنند آجرها ترکیب های مختلفی داشته باشند و مدام جستجوی بیشتری می کنند و هنوز یک آجر هم تکان نداده اند، آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذارید.

- اگر اتاق را ترک کرده اند، آنها را در قسمت بازاریابی بگذارید.

- اگر به بیرون پنچره خیره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ریزی استراتژیک بگذارید.

- اگر بدون هیچ نشانه ای از تکان خوردن آجرها با یکدیگر در حال حرف زدن هستند، به آنها تبریک بگویید و آنها را در قسمت مدیریت قرار دهید.

خاطرات شمال

به به به به!!!!!!!!

دوستای خوشمل جیگر من حالشون چطوره؟

 

اول خودتون سلام کنین تا من جواب بدم اخه جواب سلام واجمه سلام کردن که واجب نیست!    
وای بچه ها ما رفتیم شمال جاتون خالی عالیییییییییییییییییییییی بود.

ما 3 روز اون جا بودیم من خاطرات دیشبو میگم:  

 

صبح که از خواب بیدار شدیم رفتیم استارا. (با عموم اینا اومده بودیم.کلا اون 3  

روز خونه ی اونا بودیم!)  

 

بچه ها یه نصیحت از من به شما کلا با مامانتون نرید خرید!پدر,برادر,خواهر,مامان بزرگ,بابا بزرگ,عمه,خاله,دختر عمو,پسر عمو و....

اصلا ایلی بیاین اما مامانتونو نیارین یعنی بیچارم کرد 

 

اخه سلیقه ی منو مامانم خیلی فرق داره.اون معتقده برای عروسی باید برام  یه  

پیرن گل گلی گله گشادی که رنگش روشن باشه بخره اما من یه پیرن تنگ با رنگ قرمز جیغ دوس دارم.

  

بگذریم که چقدر منو گردوند و اخرش هیچ کدوم با هم به توافق  

 

نرسیدیم  

 

برای ناهار به یه جای بسیاااااار  مزخرف رفتیم که غذاش به درد عمش می خورد.مرغش از سنگ سفت تر بود. 

 

از این هم بگذریمای خدااااااااااااااا...... 

 

بعد از این همه ماجرا بالاخره شب رسیدیم خونه.علی(داداشم)ومحمد 

  

(پسر عموم) عین همیشه با هم پاسور بازی کردن و منو امیرحسینو  

(اون یکی پسر عموم)تو بازی راه ندادن.در نتیجه منو اون هم داشتیم عین گاو به هم نگاه میکردیم.کصافطا

 

با این اوضاع روز خوبی بود!! 

هان راستی بچه ها!با یک روز تاخیر عید شما مبارک! 

مسافرت

برو بچ من باید برم مسافرت زوووووووووووووووووود میام دوستون دارم بااااااااااااااااای

(♥♥)

مرا در گورستان سگها دفن کنید...

تا دمی در کنار باوفایان باشم...! 

 

"دکتر شریعتی"